ღ*ღ تو پایان همه چیزی ...ღ*ღ

عزیزم تمشک کوچلوی من

سلام عزیزم  سلام فرزند عزیزم  شما و آتنا جون تنها داریی من از این دنیای بزرگید وقتی آتنا جون بدنیا آمد دکتر برای بارداری مجدد ممنوع کرد  گفت بارداری بعدی معلوم نیست سرت چه بلایی بیاد  من هرروز حرفش رو تو مغزم تکرار می کنم  اما باز توکل بخدا می کنم  خدایی که دوتا گل قشنگ بهم داده  یعنی راضی می شه این گلها بی باغبون بشن  نه فکر نکنم خدا خیلییییییییییییی مهربون امروز ظهر خواهرت خوابیده بودم یادم آمد از بدنیا آمدنش  من مادری نداشتم که پشت در اتاق عمل منتظرم باشه  ولی این بار یه مامان کوچلو جیگر دارم ...
15 شهريور 1392

هفته هشتم

    سلام عزیزم سلام الهی مامان فدات بشه امیدوارم جات راحت باشه  وتو دلم اذیت نشی  گاهی مجبورم آتنا جون رو بغل کنم  مامان هر دو تا گلهاش رو دوست داره  یـــــــــــــــــــــــه دنــــــــــــیـــــــــــــــا  شما در شروع هفته هشتم از زندگی آبیت هستی گل مامان  مواظب خودت باش  حالم زیاد خوب نیست حالت تهوع امانم رو بریده  از همه غذا ها بدم میاد اولیش گوشت نفرت دارم چه مرغ و چه گوشت قرمز وچه ماهیییییییییی فقط لواشک .آبلیمو آب قوره رو خیلیییییییییییییییی دوست دارم  هفته هشتم   اکنون اندازه کودک شما حدود 1.6 سانتی متر (در حدود اند...
8 شهريور 1392